خاطرات هفت ماهگی دخترم
دختر ناز نازی مامان و بابا حالا دیگه هفت ماهش هم کم کم داره تمام میشه . دخترم خیلی بزرگ شده ، بلا شده ، شیطون شده ، تا دلتون بخواد خوش خنده و خوش اخلاق شده ، هر جا میرم و هر کسی رو که می بینه فورا براش لبخند میزنه اصلا غریبی نمی کنه ، هر کسی می بینه میگه وای خانم چقدر دخترتون خوش اخلاق ماشالله ، خلاصه مامانی زیادی ازت تعریف نکنم . دیروز با هم رفته بودیم بانک ، توی بانک کسی نبود که تو بهش لبخند نزده باشی، اولش که وارد بانک شدیم یه جو کاملا خشک و جدی بین مردم و کارمندان برقرار بود بعد کم کم شما دخملی شروع کردی به بغل دستی لبخند زدن و ..... سرم رو برگردوندم دیدم یه پیرمرد ته سالن نشسته از اونجا داره برات سرشو تکون میده و شما هم با لبخند ج...
نویسنده :
مامان مریم
17:44